رهامی: مراقب باشیم تندروهای اصلاح طلب، بلای سال ۸۴ را تکرار نکنند
ستاد انتخابات در چهارمین روز ثبت نام حال و هوایی شلوغی را تجربه کرد، از حضور احمدی نژاد و سونامی کاندیداتوری مدیران و وزرای دولتش تا اعلام کاندیداتوری برخی وزرای روحانی و خاتمی.
از سوی دیگر خبرها از جبهه اصلاحات حکایت از آن دارد که هنوز اجماع روشنی بر نام یک یا چند کاندیدا وجود ندارد و اصلاح طلبانی که مورد تایید و حمایت تشکل های سیاسی نزدیک به خود قرار گرفته اند یکی بعد از دیگری راهی وزارت کشور می شوند، اتفاقی که احتمال تکرار شدن انتخابات ۸۴ را جدی می کند.
در همین راستا، حجت الاسلام محسن رهامی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین، با اشاره به ضرورت تکرار الگوی انتخاباتی سال ۹۲ گفت: «با آمدن آقای لاریجانی در انتخابات ما یک گام به این مرحله نزدیک شدیم.»
وی همچنین با بیان نگرانیهای خود درباره تکرار انتخاباتی شبیه انتخابات سال ۸۴ گفت: «هر چند که در سال ۸۴، حکومت زمینهسازیهایی را فراهم کرد و ما همیشه سعی میکنیم بخشی از آن را به گردن حکومت بیاندازیم اما بخش عمدهاش به گردن خودمان است. حکومت کاندیداهای ما را تاییدصلاحیت کرد یعنی در سال ۸۴، شورای نگهبان آقایان هاشمی و کروبی، لاریجانی و مهرعلیزاده را تایید صلاحیت کرد. آقای معین هم با درخواست جریان اصلاحات از رهبری تاییدصلاحیت شد، حکومت باید چه کار دیگری انجام میداد؟»
مشروح گفتگوی محسن رهامی، فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه میخوانید؛
*********
* آقای رهامی! پیش بینی شما از برنامهریزی اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو چیست؟
جبهه اصلاحات که تعدادی از احزاب مشخص در آن حضور دارند، اخیرا بیانیهای ارائه کردند و گفتند که ما کاندیدایی را میخواهیم که اصلاحطلب باشد و تایید شود. همچنین کاندیدایی که تایید شده باشد باید دو سوم رأی احزاب جبهه را که از مجموعه دبیران احزاب و اشخاص حقیقی در جبهه حضور دارند را به دست بیاورد. شبیه کاری که در انتخابات سال ۱۴۰۰ انجام دادند، هنگامی که هیچ کدام از کاندیداهای این جریان تایید صلاحیت نشدند، لیستی برای انتخابات ارائه نکردند و همین اتفاق نیز در انتخابات مجلس رخ داد.
یک شورای نگهبان جدید در جبهه اصلاحات اضافه شده
این جبهه و جریان که به صورت رسمی دارد کار میکند، گویا میخواهد به نتیجه دوره ۱۴۰۰ برسند، یعنی شرایطی را که گذاشتند یک شورای نگهبان جدید، به نهاد شورای نگهبان اصلی اضافه کرده اند، شورای نگهبان میگوید کاندیدا باید یک سوم آرا را به دست بیاورد اما شورای نگهبان جریان اصلاحات دو سوم آرا را میخواهد، یعنی به همان نتیجهای میرسند که در دوره قبل رسیدند.
یک جریان دیگری هم در جریان اصلاحات است که کمتر بیانیه میدهند و بیشتر عمل میکنند، این جریان همان گروههای معتدل اصلاحات هستند. یعنی در انتخابات اخیر، استان به استان شهرستان به شهرستان رفتند تا آرای خاکستری جریان اصلاحات را به دست بیاورند و نزدیک به ۱۰۰ نفر از نیروهای معتدل و میانهرو اصلاحات وارد مجلس شدند در حالی که آن جریان اول اصلاحات که با دبیرکلی آذر منصوری فعالیت میکنند لیستی ارائه نداند. آقای خاتمی هم حتی در انتخابات شرکت نکرد و رأی نداد.
شاید به سمت کاندیدای میانهرو برویم اگر...
جریان دوم اما پای صندوق آرا رفتند که نشان میدهد بین این دو جریان اختلاف استراتژیک وجود دارد. نظر جریان دوم این است که رأی مختص مردم بوده و کنار نخواهد کشید، همچنین تلاش میکنند که کاندیدایی را معرفی کنند. البته من سخنگوی رسمی آنان نیستم اما با توجه به جلساتی که در دفتر ما برگزار میشود به صورت غیر رسمی بیان میکنم که اولویت ما در انتخابات معرفی کاندیدای اصلاحطلب است. من شخصا در انتخابات ثبتنام نکردم و ترجیح میدهم که ریشسفیدی کنم اما اگر در انتخابات به یک کاندیدای اصلاحطلب نرسیدیم، همانند انتخابات سال ۹۲، به سمت یک کاندیدای میانهرو و معتدل که ۷۰ تا ۸۰ درصد خواستههای ما را انجام دهد، برویم. همانند آقای روحانی که اصلاحطلب نبودند اما در سال ۹۲ با ۸۰ درصد از ایدههای ما همپوشانی داشت.
به احتمال زیاد لاریجانی تایید صلاحیت میشود
* یعنی ممکن است که الگوی سال ۹۲ تکرار شود؟
این احتمال وجود دارد که این الگو تکرار شود. با آمدن آقای لاریجانی در انتخابات ما یک گام به این مرحله نزدیک شدیم، یعنی من اظهارات آقای لاریجانی را که گوش میکردم، شبیه همان یادداشتی بود که من آماده کرده بودم تا در وزارت کشور مطرح کنم.
همچنین به نظر میرسد احتمال اینکه آقای لاریجانی از فیلتر شوراینگهبان عبور کند زیاد است، با توجه به اینکه ایشان در دور قبل ردصلاحیت شدند و رهبری گلایه کردند اگر حق کسی پایمال شد، باید جبران شود، یعنی ایشان یک گلایهمندی و شکوایه خطاب به رهبری نوشتند و ایشان هم پاسخ دادند.
اگر بر سر لاریجانی به نتیجه نرسیم ممکن است گرفتار احمدی نژاد یا سعید جلیلی شویم
همچنین، به نظر میرسد که ایشان یک چراغ سبزی را دریافت کردند که در انتخابات ثبتنام کردند. جریان معتدل اصلاحات در بر این نظر هستند که ما اگر بر سر آقای لاریجانی به نتیجه نرسیده و از ایشان عبور کنیم، ممکن است گرفتار آقای احمدینژاد یا سعید جلیلی شویم.
البته این بحث مربوط به الآن نیست و به ماجراهای سال ۸۴ باز میگردد. ما سال ۸۴ اصرار داشتیم که با آقای هاشمی یا کروبی از اصلاحات عبور کنیم و ۸ سال فرصت داشتیم که کشور را تقویت کنیم. اما دوستان که خیلی خودشان را صاحب و مالک مطلق اصلاحات میدانستند به هیچوجه حاضر به حمایت از آنها نشدند و حتی نسبت به ما میگفتند که میخواهید اصلاحات را به اصواگرایان نزدیک کنید و با حاکمیت سازگار شوید.
باید مراقب بود که جریان تندرو، بلای سال ۸۴ را تکرار نکند
در این میان، به سمت آقای دکتر معین رفتند و گفتند یا معین یا هیچکس. زمانی که آقای دکتر معین ردصلاحیت شد به سمت رهبری رفتند و حکم تایید صلاحیت او را گرفتند تا در مقابل آقایان کروبی و هاشمی او را به سر کار بیاورند. نتیجه نیز شکست جریان اصلاحات و آقای احمدی نژاد رئیس جمهور کشور شد و این بلاها را به سر کشور آورد. آن جریان هنوز هم فعال است و همان روش را در پیش گرفتهاند و در بیانیهها اعلام کردند که کاندیدای انتخابات باید اصلاح طلب باشد.
خیلی جالب است که میگویند ما در چارچوب قانون اساسی میخواهیم کار کنیم اما در قانون اساسی، این اختیار به شورای نگهبان داده شده است، البته ما نقد داریم به این موضوع. پیشبینیهای ما این است که اگر دوستان تندروی کنند باعث شکاف میشود، ما فرد معتدلی مانند آقای لاریجانی را انتخاب نکنیم خدایی نکرده گرفتار فردی مثل آقای جلیلی میشویم. برای اینکه گرفتار شکست افتضاحانه سال ۸۴ را که به خاطر تمامیتخواهی دوستان دچار شدیم، نشویم؛ باید جامعه را متوجه کنیم که بخشی از علت روی کار آمدن آقای احمدینژاد همین تندرویها بود. پس باید مراقب بود که جریان تندرو، بلای سال ۸۴ را تکرار نکند.
تمامیتخواهی باعث شکست اصلاحات در سال ۸۴ بود
* پس شما تکرار انتخابات سال ۸۴ را متحمل میدانید؟
بله ما نگرانیهایی را داریم. بیانیهای که ارائه کردند که کاندیدا باید دو سوم آرا را به دست بیاورد و این شرطها را تشدید کردند، احزاب کاندیداهایی را معرفی کردند که احتمال تاییدصلاحیت شدن آنان خیلی کم است. همچنین توجهی به جریانی اعتدالی که آقای روحانی آن را نمایندگی میکند، ندارند و میگویند ما میخواهیم کاندیدا ۱۰۰ درصد از خودمان باشد، گویی ریاست جمهوری به طور مطلق ملک شخصی آنان است. ما این نگرانی را برای این افراط و تفریطها داریم.
هر چند که در سال ۸۴، حکومت زمینهسازیهایی را فراهم کرد و ما همیشه سعی میکنیم بخشی از آن را به گردن حکومت بیاندازیم اما بخش عمدهاش به گردن خودمان است. حکومت کاندیداهای ما را تاییدصلاحیت کرد یعنی در سال ۸۴، شورای نگهبان آقایان هاشمی و کروبی، لاریجانی و مهرعلیزاده را تایید صلاحیت کرد. آقای معین هم با درخواست جریان اصلاحات از رهبری تاییدصلاحیت شد، حکومت باید چه کار دیگری انجام میداد؟
دوستان جریان اصلاحات گفتند که یا دکتر معین یا هیچکس، در حالی که اگر از آقای هاشمی یا کروبی حمایت میکردند ۸ سال اصلاحات نفس میکشید. ولی معتقد بودند که اگر به سمت آقای هاشمی بروند، اصلاحات اعتبار خودش را از دست میدهد و شما دیدید که چه فاجعهای به بار آمد. ۸ سال آقای احمدی نژاد این جریان را قدقن کرد و بعد مسیر را به سمت حکومت تغییر دادند. در آن شرایط کاندیداهای اصلی ما تایید صلاحیت شدند ما تمامیتخواهی و در نظر نگرفتن شرایط کشور باعث شد ما شکست بخوریم.
جریان اعتدال به آقای جهانگیری متمایل است
* در حال حاضر بین اسامی مطرح شده، کدام کاندیدا رأی بدنه اصلاحات را دارد؟
در حال حاضر فعلا رأی گیری نشده است که ببینیم کدام یک شرایط اصلاحطلبان رادارند. البته برخی به من اظهار لطف دارند و میگویند در انتخابات ثبتنام کن، همین جریان از آقای عارف و تا حدی از دکتر پزشکیان حمایت میکند. جریان اعتدال به آقای جهانگیری و تا حدی دکتر عارف متمایل است.
وقتی هنوز به رأیگیری نرسیده و تمام نشده اکثر احزاب و گروهها منتظر هستند که ثبتنام تمام شود. حتی با من تماس میگیرند که تکلیف را روشن کن ثبتنام کردهای یا خیر؟ من خودم فکر میکنم که باید صبر کنم. ما باید به جای تعدد کاندیدا همین میانهروهایی را که زمینه آرای بیشتری در جامعه دارند را باید جذب کنیم.
اخیرا در انتخابات مجلس، علیرغم اینکه جریان اصلاحات لیستی ارائه نکرد، اما ما که در شهرستانها مشاهده می کردیم نشان می داد که مردم می خواهند حمایت کنند و نمیخواهند صندوق ها را از دست بدهند، این درس مهمی است که مردم به ما می دهند. یعنی مردم در استان زنجان در دوره مجلس، ۱۰۰ درصد کرسیها در دست جریان پایداری بود، در این دوره یک نفر از استان زنجان این جبهه رأی آورد، اما قبل از انتخابات از جبهه پایداری اعلام برائت کرد و گفت که مستقل است.
نمیتوان این انتخابات را با دورههای دیگر مقایسه کرد
* آقای رهامی! این روزها شاهد تحرکات سیاسی به سبک آنچه مثلا در انتخابات ۸۴ یا ۱۴۰۰ دیدیم هستیم، ولی تحرکات انتخاباتی در بدنه جامعه آن چنان محسوس نیست؛ چنین فضایی چه اندازه میتواند برای انتخابات پیش رو خطرناک باشد؟ به نظر شما باید چه راهکارهایی را برای فعال کردن مردم در پیش گرفت؟
مقدار زیادی این موضوع طبیعی است. زیرا در دورههای قبل، تحرکات انتخاباتی از ۷ تا ۸ ماه قبل از انتخابات شروع شده و کاندیداها و افراد متمایل به ثبت نام به شهرستان ها می رفتند و ستاد انتخاباتی تشکیل میدادند، سخنرانی می کردند و باعث تحرک بیشتر در جامعه می شد، در انتخابات مجلس نیز همین رویه بود.
اما، شرایط امروز استثنایی بوده و مانند انتخابات دهه شصت است. حادثهای که برای مرحوم آقای رئیسی و همراهان ایشان رخ داد، شوک بزرگی را به جامعه وارد کرد و احزابی که تصور می کردند ۵ یا ۶ ماه مانده به انتخابات ۱۴۰۴، می توانند برنامه ریزی کرده و آن را علنی خواهند کرد، برای انتخابات آمادگی نداشته باشند.
از سوی دیگر با ما محدودیت قانونی طرف هستیم که باید کل پروسه انتخابات در ۵۰ روز تمام شود، یعنی از زمان اعلام، ثبت نام، تایید صلاحیت ها و تبلیغات در ۵۰ روز باشد زیرا کشور نمی تواند بدون رئیس جمهور بماند. در همین راستا، به علت محدودیت زمانی، آن مجال هایی که داشتیم از بین رفته است.
من به یاد دارم که در سال ۱۳۸۸، آقای کروبی از حدود ۹ ماه قبل سخنرانی داشتند و بقیه کاندیداها ۷ یا ۸ ماه مانده به انتخابات به شهرستانها رفته و سخنرانی می کردند. همچنین یکی از کاندیداها در انتخاباتی که دو دورهای میشد، رئیس جمهور مستقر بود که فضا را گرم تر می کرد. این شوکی که وارد شد باعث شد که کاندیداها مأخوذ به حیا شوند و نمیخواهند خیلی تبلیغات و هیاهو کنند.، زیرا هنوز چهلم آقای رئیسی برگزار نشده است.
در این میان، احزاب و گروهها تلاش میکنند که حرمت آقای رئیسی را نگه دارند، مردم اخبار را به شدت پیگیری میکنند، احزاب و گروهها بیانیه میدهند و خبرها به سرعت در جامعه پخش میشود. وقتی که تکلیف بررسی صلاحیتهای نامزدهای رئیس جمهوری روشن شد، صدا و سیما باید مناظرهها را برگزار کند. در گذشته وقت زیادی برای برگزاری مناظرهها وجود داشت اما الآن این فضا نیست و نمیتوان این انتخابات را با دورههای دیگر مقایسه کرد.
بدنه جامعه منتظر نیست که ببیند خاتمی می گویید رأی بدهید یا ندهید
* چه قدر احتمال موضع گیری و ورود آقای خاتمی به انتخابات را میدهید با توجه به اینکه همانطور که خودتان اشاره کردید ایشان در انتخابات گذشته حتی رای هم ندادند.
آقای خاتمی در انتخابات مجلس رأی ندادند و اما برخی از دوستان اطلاعیه به اسم روزنهگشا بیرون دادند. این اطلاعیه توسط اکثر اصلاحطلبان به امضا رسید، در آن شرایط برخی دوستان می خواستند هزینه ایجاد کنند که چرا نظر آقای خاتمی را بیان می کنید. خود آقای خاتمی هم نگذاشتند که تندتر شود. بر همین اساس، ایشان در انتخابات مجلس رأی ندارند و این پیام منتقل شد که ایشان میخواهند با مردم همراه باشند.
اما زمانی که نتایج انتخابات آمد، دیدند که حضور مردم در برخی از شهرستان ها حتی از دوره های دهم و یازدهم نیز بیشتر است و نزدیک به ۱۰۰نفر از نیروهای اصلاح طلب رأی آوردند. این نشان میدهد که بدنه جامعه منتظر نیست که ببیند اشخاص بگویند رای بدهید یا ندهید. من فکر می کنم که آقای خاتمی هم دوستان استعلام کردند بدنه جامعه منتظر نمیماند که آقای خاتمی چه تصمیمی میگیرد.
۹ نفر با آقای خاتمی جلسه گذاشتند
جبهه اصلاحات تقریبادر هفته گذشته، نزدیک ۸ ساعت جلسه داشتند و به جمع بندی نرسیدند. در آخر بیانیهای صادر کردند که همان بیانیه دوره قبل است، که ما کاندیدا نداشته باشیم در انتخابات شرکت نمیکنیم اما روی این موضوع نرفتید که اگر اصلاح طلب بودن کاندیداها حل شد شما هیچ مشکلی با انتخابات ندارید؟
اینکه گفته می شد زنان هم باید کاندیدای انتخابات شوند و نباید روی این موضوع تبعیضی قائل شد، یعنی در این جلسه طولانی متوجه شدند که اگر حکومت یکی از کاندیداهای اصلاحات را تایید کند، مشکلات حل شده و ما در انتخابات شرکت می کنیم. در حالی که مطالبات اصلاحات این نبود، بحث این بود که زمینه کاندیداتوری زنان، اهل سنت و ... را فراهم کنند. متاسفانه در جلسه هفته پیش که یک کمیته منتخبی از ۹ نفر از اعضای جبهه اصلاحات به نزد آقای خاتمی رفتند و دو روز بعد یک جلسه طولانی دیگری در جامعه پزشکی داشتند، تاکید کردند که اگر کاندیدای ما تایید شود در انتخابات شرکت می کنیم.
در حالی که موضع گیری اصلاحات اشتباه است و ما کلی حرف داریم که چرا خانمها نمیتوانند رییس جمهور شوند وقتی قانون اساسی گفته است که همه از هر قوم و جنسیت و نژادی در برابر قانون اساسی برابر هستند، باید بحث می کردند چرا خانمها را نمیگذارند کاندیدا شوند؟ چرا در مجلس خبرگانی که قرار است رهبر تعیین کند، فقط باید روحانیت حضور داشته باشند و دیگر افراد نباید حضور داشته باشند؟ ۵ تا خانم باسواد نیز باید در مجلس خبرگان باشند. چرا در شورای نگهبان باید مردان باشند یعنی ما هیچ زن فقیه و حقوق دان در کشور نداریم؟
مطالبات باید بر این اساس باشد. باید در بیانیه و شرط گذاری به این مسائل توجه می کردند، اما این افراد بعد از چند ساعت جلسه با آقای خاتمی، احزاب را جمع کردند و آخر گفتند اگر یک کاندیدای اصلاح طلب تایید شود و دو سوم آرای جبهه اصلاحات را به دست آورد، در انتخابات شرکت می کنیم، این محکوم به شکست است. متاسفانه آنقدر دوستان خودشان را می بینند، مطالبات جامعه ایرانی را مشاهده نمی کنند.